سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
پنجره
معمولا دوست خوبی هستم و اگه شما خودتون بخواین می تونم براتون دوست خوبی باشم!
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 14
کل بازدید : 163395
کل یادداشتها ها : 74
خبر مایه

موسیقی


یا لطیف...

باز دوباره دلم هوای آلبومم را کرده است...همان که دانه های تسبیح سبزم را که بعد از پاره شدنش دلم حسابی شکست به ترتیب رویش چسباندم و بار دیگر شد تسبیح...همان که داخلش را پر از عکس شهید همت کرده ام...همان که داخلش از فکه و طلائیه و دو کوهه نوشته ام...همان که بسیاری شب ها تا صبح باز بود و همدرد شب زنده داری ام...دوباره دلم هوای آن آلبوم قدیمی را کرده است...دلم هوای جنوب و پا گذاشتن در آن خاک ها را کرده است...دلم هوای چادر خاکی کرده است...دلم هوای خیمه گاه ابولفضل العباس کرده است... پادگان... شرهانی...دهلاویه...آلبوم را باز می کنم...به عکس شهید همت خیره می شوم...یادم می آید که قرار بود نامه ای بنویسم...به شهدا...صفحه ی جدید آلبوم را باز می کنم...و شروع می کنم...:

سلام!سلام...سلامم را دریاب...برای تو میفرستمش...و دلم هم همراه سلامم به سوی تو پرواز می کند...آخر می دانی؟دلم گنجشک شده و به هوای تو،به سوی تو پر می زند...گاهی از دست خودش می شکند...گاهی گریه اش می گیرد،از دلتنگی تو...گاهی احساس آرامش می کند،آن زمانی که احساس می کند به تو نزدیک است...گاهی اوج می گیرد...گاهی سقوط می کند...اما پرواز می کند...به سوی تو...تویی که جانت را در دستانت گذاشتی و به بهای رسیدن به او فروختی...به چه ارزانی آن را فروختی...زیرا قیمت آن بالایی برایت بیشتر از این ها بود...جان دیگر چه بود پیش چشم تو؟!...دلم به سوی تو پرواز می کند...تویی که سراسر نوری...نور ایمان و یقین و دلم می خواهد که خود را آکنده از نور وجود تو کند...تو زنده ای...تو اینجایی...و دلم مدت هاست که به هوای تو پر می کشد...پس دلم را هم دریاب!...دریاب مگر نه می شکند...گریه می کند...منحرف می شود...کمکش کن...تو زنده ای!مرا دریاب!شهید من!مرا دریاب!...






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ