سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
پنجره
معمولا دوست خوبی هستم و اگه شما خودتون بخواین می تونم براتون دوست خوبی باشم!
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 58
کل بازدید : 163448
کل یادداشتها ها : 74
خبر مایه

موسیقی


یا لطیف...

دیروز و نه فقط دیروز،چند روز گذشته اعصابم واقعا به هم ریخته بود.می خواستم یک پست آتشین بنویسم و کلی فریاد بزنم،بد و بیراه بگویم،جیغ بزنم و خلاصه...دیروز!همین دیروز بود که می خواستم این پست را بنویسم...اما از آنجا که تنی چند از دوستان سفارش کردند که تو اعصابت را زیاد خرد نکن یک وقت سکته می کنی و از دست می روی پوزخندو استاد بنده هم به من گفتند که(تاکید می کنم!استاد بنده!)نکن!نساز!به این چیز ها گوش نکن...بیا چیز هایی بنویس که خوبند!نه آن هایی که بدند و...و ...و....و از آن جایی که من حرفشان را بسیار قبول دارم و عمرا اگر رد کنم(باز هم جای تاکید دارد!عمرا اگر رد کنم!)ننوشتم...تازه هم!عقیده ام هم به وسیله ی جناب استاد تغییر کرد!الان اعصابم بسیار آرام است...و می خواهم پستی مملو از آرامش بنویسم!

-------------------------------------------------

بعضی وقت ها با خودم فکر می کنم که فاصله ی بین انسانیت و حیوانیت چقدر کم است!می دانید چطور می شود که به این چیز ها فکر می کنم؟مثلا امروز که بروم مدرسه دوستم را می بینم با حال خراب.می پرسم چه خبر است؟می گوید دیشب ساعت نه و نیم دو نفر موتور سوار می خواستند خفه ام کنند!یک نفر آمد پشتیبانی ام کند اشتباهی با چوب زد توی سر خودم!احتمالا تو هم الان داری می خندی!چون خودم هم همان موقع که شنیدم به خنده افتادم!بعد که به عمق مسئله فکرکردم دیدم نه...واقعا بحران است...آن وقت است که فکر می کنم رفتار حیوانی  زیاد یافت می شود!تو اینطور فکر نمی کنی؟

پی نوشت:این مطلب با آرامش تمام نوشته شده بود.گفتم که استاد و دیگران بدانند!منتها اگر تو با خواندنش روی ویبره رفته ای به من هیچ ربطی ندارد!پوزخندنه.جدی نگفتم.اگر هم روی ویبره رفته ای حتما لازم بوده که بروی...دعوایم نکن لطفا!قول می دهم بچه ی خوبی شوم!

-------------------------------------------------

حالا یک کم هم از زیبای های دنیا بگوییم که پستمان آرامشش بیشتر شود!تا بحال شیراز را دیده ای؟توی اردیبهشت ماه...وصف ناپذیر است...گل های رنگ به رنگ،هوای خوب،آسمان آبی...بلوار چمران سبز سبز....و مزار حافظ شیرازی هم گلباران...فروردین هم که کیف خودش را دارد...بوی بهار نارنج درخت ها که شاخه هایشان از تک و توک دیوار خانه های قدیمی سرک کشیده اند،آدم را مست می کنند...مخصوصا اگر باغ ارم هم بروی...آن وقت می فهی بوی بهار نارنج چه جادویی می کند...و چه کیفی می دهد که در کوچه باغ های قصر دشت قدم بزنی و شعر بخوانی....این ها را گفتم چون الان بیرون بودم و داشتم فکر می کردم که چقدر شیراز قشنگ است...دیدم بد نیست کمی پز شهرمان را اینجا هم بدهم!

و متنی را هم در کتاب گوهر خرد اثر جی پی واسوانی ،به تازگی خوانده ام که تو هم بخوانی بد نیست!

آیا می توانید عطر گل ها را استشمام کنید؟آیا نوازش نسیم را حس می کنید؟آیا می توانید ساعت ها به زمزمه ی برگ درختان گوش بسپارید؟البته که می توانید همه ی این کار ها را انجام دهید.اما مایل نیستید که وقت خود را به این امور جزئی اختصاص دهید.در حالی که پرداختن به همین امور ساده ذهن ما را از آرامش ولذتی سرشار می کند که هیچ یک از مادیات قادر به تامین آن ها نیستند.

آرامش...

پ.ن:به دستور استاد انشاالله یک پستم را هم به شهدای فارس اختصاص می دهم...می گویند:باور کنید فارس شما هم شهید همت زیاد دارد...!






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ