سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
پنجره
معمولا دوست خوبی هستم و اگه شما خودتون بخواین می تونم براتون دوست خوبی باشم!
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 58
کل بازدید : 163447
کل یادداشتها ها : 74
خبر مایه

موسیقی


یا لطیف

خواستم بنویسم...خواستم بنویسم برای پیامبر،از ولادت پیامبر و از خیلی چیزهای دیگر.اما یکهو چندین ضدحال با حال و بی حال با هم خوردم که اصلا دیگر نای نوشتن نبود!...هیچی!همین!می خواستم بگویم خیلی مشکل ها ممکن است پیش بیاید که طرف نتواند یک روز پستی را در وبلاگش به مناسبت تولد پیامبر بگذارد...اما این دیگر دلیل بر این نیست که آن بیچاره اصلا عین خیالش نبوده یا پناه بر خدا،زبانم لال، پیامبرش را دوست ندارد یا چمی دانم بقیه چیزهایی که می گویند!گرامی داشتن ولادت پیامبر تنها در زدن یک پست روی وبلاگ نیست.خیلی کارهای دیگر هم می توان انجام داد که یکی از آن ها هم همان است.و فقط هم مختص روز تولد نیست.برای همیشه!

پی نوشت مربوطه:خواستم بگویم که بعدا مردم هی راه به راه نیایند و بروند و بنویسند:آو!مگر تو بچه مسلمان شیعه نیستی!نباید یک پست خشک و خالی می نوشتی و تبریکی می گفتی؟آقا شاید سیستم طرف صبحش بهم ریخت و عصرش دیگر ...اِم...عصر رو دیگر نمی توان در ملا عام گفت که چه شد!حالا عصرش هم یه طوری شد دیگه !آن وقت ...هه هه...!بس است دیگر!زیادی شد!

--------------------------------------------------------------

امروز ظهر در حالت جو گیری ظهر گاهی به سرم زد که کمد آلبوم ها را کاملا به هم ریخته و زیر و رو کنم و نگاهی به آلبوم عکس های جبهه ی پدر بیندازم!و یک چیز جالب:پدر جان را هم مجبور کردم که یادی از دوران جبهه اش بکند و کلی هم از کم سن و سال بودن و نی قلیان بودن خودش بخندد!حالا چند تا از این عکس ها را هم می گذرام که ملت شریف و شاید هم کمی مشتاق(!)نظاره کنند:

پدر جان بنده و عده ای رزمنده ی دیگر زمانی که در یگان دریایی بودند!

باز هم پدر بنده در میان جمعی از رفقا و رزمندگان!!!!

و این...این هم پدرم در کنار شهید ابولفتح زارعی پور...

پی نوشت:دیدید چقدر من فعالم!دیدید!تمام عکس ها را نگاه کردم و این ها را انتخاب کردم!...هی...

----------------------------------------------

این هم از این!چیز جالب توجه دیگری ندارم که در این پست بنمایم!

همین بود!






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ