سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
پنجره
معمولا دوست خوبی هستم و اگه شما خودتون بخواین می تونم براتون دوست خوبی باشم!
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 52
کل بازدید : 163573
کل یادداشتها ها : 74
خبر مایه

موسیقی


 

 

 

 

 

 

 

 

-باید مطمئن می شد...

اصلا کی چنین حرفی زده بود؟هیچ کس نمی دونست کی گفته؟

شاید هر کسی از یکی دیگه شنیده بود. شاید هم حوصله اش سر

رفته بود... می خواست بی کار نباشه!به هر حال هر فکری می کرد

به خودش ربط داشت.قلب خودش بود.صاحبش خودش بود.پس...

تیغی برداشت.

خیلی آروم روی پوست قفسه ی سینه اش خراشی داد.با احتیاط

پوستش رو کنار زدبعد آروم قفسه سینه اش رو از لولا جدا کردو اونو

گذاشتش کنار دیوار!قلبش رو که مثل یه ماهی قرمز بالا و پایین میرفت

توی دست راستش گرفت و بیرون کشید--------

دست چپش رو مشت کرد و کنار قلبش گذاشت...آهان!

دیدی درست حدس زده بود...

-قلبش-

بزرگتر از مشتش بود!

از هیچ چیز نباید مطمئن بود قلب آدما ممکنه کوچیک یا بزرگتر از

مشتشون باشه.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ