سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
پنجره
معمولا دوست خوبی هستم و اگه شما خودتون بخواین می تونم براتون دوست خوبی باشم!
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 58
بازدید دیروز : 58
کل بازدید : 163491
کل یادداشتها ها : 74
خبر مایه

موسیقی


یا لطیف...

((خسته شدم از بس تست زدم...333 تا تست!از دست اینا...کشتنمون...آموزش پرورشو می گم!‍))

استراحت هم لازم داشتم خب...بلند شدم رادیو رو روشن کردم.آخه موقع اذون بود...همینطور که نشسته بودم به اذون گوش می کردم به خیلی چیزا فکر کردم...اینکه چرا ما اینطوری شدیم؟چرا دیگه...؟؟؟آقامون هنوز نیومده و ما اینقدر بیخیال ...من که می گم ما بیخیالیم شاید شما بگین کی گفته؟مگر این همه منتظر رو نمی بینی که برا ظهور آقا اشک می ریزن!این همه سر و صدا می کنن؟-از بین اینایی که شما می بینید به نظرتون چند تاشون منتظر واقعی اند؟واقعا چند تاشون؟وظیفه ی یک منتظر فقط این نیست که دائم گریه کنه و بزنه تو سرش خودش و بگه یاسیدی...یا ابا صالح...العجل...بیا.البته این ذکر ها و نجواها هم برا خودش صفایی داره اما یک منتظر وظایف دیگه ای هم داره...زمینه سازی برا ظهور...آقا سرباز می خواد!دقت که بکنیم قشنگ می فهمیم که زمینه برا ظهور اصلا وجود نداره...با این وضع دنیا!------داشتیم با یه نفر در مورد دعای عهد صحبت می کردیم...در اومد به من گفت:می دونی؟خیلی سخته!فکر کن چهل تا صبح بلند شی دعای عهد رو بخونی.که اگرم از ته قلبت نبود سرباز آقا نمی شی!بعدم زد زیر خنده!به خیال اینکه حرفش خیلی با مزه بوده!خودش گفت و خودش خندید!منم خندیدم... اما از روی تاسف...نمی دونم!شاید خودم هم همینطوری باشم!به هر حال تاسف خوردم....-------

اما بازم می گم:خسته شدیم!خسته شدیم!هر جمعه می رسه و باز هم...یار نمی رسه...

----------------------------------------

بعد از گذشت حدودا یک ماه بد جور دلم هوای جمکران رو کرده...هوای اون چاه خوشبو...و تصویر نامه هایی که داخل سیاهی ناپدید شدند هنوز جلوی چشممه...واقعا مسجد جمکران صفایی داره!عشق داره!اما من...منه غافل!رفتم اونجا و هنوز هیچ تغییری نکردم!خوش به حال اونایی که می رن و وقتی برمی گردن دیگه اون قبلی نیستن...هی...چی بگم...!

پ.ن:درد و دل بود!شایدم کارای خودمو توصیف کردم!به کسی بر نخوره!اما خودتون هم می دونید که تو جامعه زیاده این روزا...

اللهم عجل لولیک الفرج...

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ